یادداشت های من

یادداشت های روازنه

یادداشت های من

یادداشت های روازنه

  • ۰
  • ۰

قضاوت اخلاقی خود را در مورد داستان هانس بیان کنید و مشخص کنید در کدام سطح و مرحله اخلاق قرار دارید

مراحل نظریه رشد اخلاقی لرنس کلبرگ در ادامه مطلب اورده ایم

زنی به نوع خاصی از سرطان مبتلاست و در آستانه مرگ قرار دارد. فقط یک نوع دارو ممکن است جان او را از مرگ نجات دهد که یک داروساز که در همان شهر زندگی می‌کند به تازگی آن را کشف کرده است. ساختن دارو برای داروساز گران تمام شده، ولی او دارو را فقط به 10 برابر قیمت ساخت آن می‌فروشد؛ یعنی ساختن دارو برای او مبلغ 400 دلار هزینه داشته، ولی آن را به قیمت4000 دلار می‌فروشد. ‌هانس، همسر این زن بیمار، برای قرض گرفتن این مبلغ به تمام افرادی که می‌شناسد، مراجعه و از تمام راه‌های قانونی اقدام می‌کند، ولی فقط 2 هزار دلار جمع می‌کند. او به داروساز مراجعه می‌کند و به وی می‌گوید که همسرش در شرف مرگ است و تقاضا می‌کند دارو را به قیمت ارزان‌تری در اختیار او قرار دهد، یا به او فرصت دهد که این مبلغ را بعدا به وی بپردازد، اما داروساز قبول نمی‌کند. ‌هانس ناامید می‌شود و به این فکر می‌افتد که دارو را برای همسرش بدزدد.

 

خب حالا پاسخ خود را در نظرات اعلام کنید که آیا کار هانس درست است؟

1) آیا ‌هانس باید دارو را بدزدد؟ چرا؟

2) آیا دزدیدن دارو توسط ‌هانس کار درستی است یا نه؟ چرا؟

3) آیا این وظیفه ‌هانس است که برای نجات همسرش دارو را سرقت کند؟ چرا؟

سطح 1- اخلاق پیش عرف ( پیش قرار دادی ) از 4 تا 10 سالگی
  در این سطح قضاوت اخلاقی کودکان بشر مبتنی بر اجتناب از مجازات یا کسب پاداش است . از دید کودکان معیارهای اخلاقی از سوی دیگران تعیین می شوند و افراد باید برای گریز از مجازات یا کسب پاداش از آنها پیروی کنند . این سطح شامل دو مرحله است .

به عبارت دیگر ، در این پایینترین سـطح از رشـد اخلاقـی , فـرد هنـوز هـیچ یـک از ارزشهای اخلاقی را در خود درونی نکرده است و استدلال اخلاقی او تابع پاداش و تنبیهـی اسـت که از بیرون موجب کنترل رفتار وی می شود.

مرحله 1- اجتناب مجازات 

در این مرحله کودک برای گریز از مجازات از معیارهای اخلاقی دیگران تبعیت می کند و به انگیزه عمل فرد توجه چندانی ندارد بلکه بیشتر به پیآمد آن فکر می کند .

این مرحله ، مرحله تنبیه و اطاعت نیز نامیده می شود و تفکر اخلاقی در آن مبتنی بر ترس از تنبیه است.

مرحله 2- کسب پاداش
 در این مرحله اطاعت از مقررات برای رسیدن به پاداش و نوعی سودجوئی متقابل ، معیار قضاوت اخلاقی است . کودکان عملی را اخلاقی می دانند که برای آنان فایده داشته باشد . بطور کلی می توان گفت که در سطح اخلاقی پیش عرف ( پیش قرار دادی ) کودکان در مورد درست و نادرست بر حسب عواقب عمل قضاوت می کنند . 

در مرحله دوم که مرحله قصد وسیله های فردی با لذت جویی ساده نیز نامیده می شود و در این مرحله ، تفکر اخلاقی مبتنی بر پـاداش و تمایـل شخصی است.
در ابتدائی ترین مرحله ( 1 ) تعریف کودک از درست و نادرست بر این اساس است که شخص باید از قواعد پیروی کند تا تنبیه نشود . در مرحله دوم رابطه متقابلی ایجاد می شود هر کس باید برای بر آوردن نیازهایش کاری کند و بگذارد دیگری هم همین کار را بکند . انجام دادن آنچه عادلانه است مبادله ای برابر ایجاد می کند .
 این گفته که ( تو پشت مرا بخاران و من پشت تو را می خارانم ) مصداق این مرحله است . ( در این مرحله شناخت اخلاقی کودک هنوز هم جنبه فردی دارد ، خود مدارانه و عینی است هر چند کودک حقوق خود را به نوعی منوط به حقوق دیگران میداند) ( کوسبی ، کلبرگ ، گیبز ولیبر من 1983 ) .

سطح 2 – اخلاق متعارف ( قرار دادی ) از 10 تا 13 سالگی
در این سطح افراد علاقمند ند که با اعمال خود دیگران را خشنود کنند ، یعنی تحسین آنها را بر انگیزند، به خصوص تحسین افرادی که از نظر آنها مهم هستند . در همین سطح آنها گرایش به اطاعت کامل از قوانین دارند . در این سطح ، اطاعت از قوانین لزوماً برای اجتناب از مجازات یا کسب پاداش نیست ، بلکه بیشتر دلیل آن حفظ نظم جامعه است . 

در سـطح میـانی از رشـد قضـاوت اخلاقـی , فـرد تـابع هنجارهـای درونی شده ای است که اساساً از جانب دیگران (خاصه والدین) و از محیط اجتماعی (مـثلاً قـوانین اجتماعی) به او تحمیل می شود
این سطح نیز شامل دو مرحله است :

مرحله 3 – تحسین و تأیید از جانب دیگران 
 در این مرحله عملی که تأیید دیگران را به دنبال داشته باشد از نظر اخلاقی قابل دفاع است . افراد ، بر خلاف سطح پیش عرف ، به نیت اهمیت می دهند و نه به پی آمد آن . 

مرحله سوم که مرحله ی انتظارات بین فردی دوجانبه نیز نامیده می شود و در آن ارزشهای قابل قبول شخص, و مراقبت از دیگران و وفاداری نسبت به دیگران اساس قضاوت های اخلاقی است.

مرحله 4-حفظ نظم اجتماعی ، اطاعت از قانون و انجام وظیفه :
  در این مرحله ، هر عملی که مطابق با مقررات بوده و مورد تصویب مراجع قدرت باشد ، از لحاظ اخلاقی قابل قبول است . در ضمن ، هر انسان موظف است که به تعهدات خود ، به گونه ای که جامعه تعیین کرده است عمل نماید . بطور کلی در سطح متعارف ( قراردادی ) تأکید بر روابط بین افراد و ارزشهای اجتماعی است ، اینها بر علائق شخصی مقدم است . در مرحله سوم ابتدا کودک سعی می کند که به چشم خودش و دیگران خوب جلوه کند . ( کلبرگ ، 1976-ص 34 ) .

مرحله چهارم که مرحله حفظ نظم اجتماعی نیز نامیده می شود و در آن درک کـردن نظـم و قـانون و عـدالت و وظیفـه کـه پایـة استدلال اخلاقی است.
و در مرحله چهارم دیدگاه اجتماعی مقدم بر همه چیز است .  کودک نه تنها خود را با نظم اجتماعی هماهنگ می کند بلکه از آن حمایت می کند و در توجیه آن میکوشد .

سطح 3 – اخلاق پس عرف ( ما فوق قراردادی ) از 13 سالگی به بعد :
 رسیدن به این سطح نشانه ای از رسیدن به اخلاق واقعی است . در این سطح ، فرد برای اولین بار متوجه می شود که ممکن است بین دو معیار پذیرفته شده اخلاقی تضاد وجود داشته باشد و او باید به نوعی آنها را برای خود حل و فصل کند . او ضمن اقرار به قوانین ممکن است از نا رسائی بعضی از موارد قانونی نیز آگاه شده و دریابد که افراد دیگر ممکن است عقاید و ارزشهای متفاوتی داشته باشند .د رهمین سطح ، فرد بعضی از اصول را در خود درونی کرده و به آنها پایبند شده است .

این بالاترین سطح رشد است که در آن استدلال اخلاقی به طور کامـل در فرد درونی شده است و مبتنی بر هنجارهای دیگران نیسـت . فـرد شخصـاً مـی توانـد جریان هـای متفاوت اخلاقی را تشخیص دهد, راه های گوناگون اخلاقی را کشف کند, و بر این اساس برخورد اخلاقی مخصوص به خود را اتخاذ کند. 

این سطح نیز دارای دو مرحله است : 

مرحله 5 – اخلاق قرار دادی :
   در این مرحله فرد به این واقعیت پی می برد که قوانین و مقررات نوعی قرار داد اجتماعی است که هدف عمده ی آن ، تأمین خواسته های اکثریت و به حد اکثررساندن رفاه اجتماعی است . در حالیکه در مرحله ( 4 ) به قدرت اعتبار قانون زیر سئوال می رود ، در این مرحله ممکن است صحت و حقانیت بعضی قوانین مورد تردید قرار گیرد . 

مرحله پنجم که مرحله تشخیص حقوق اساسی و قـرارداد اجتمـاعی نیز نامیده می شود و در ایـن مرحلـه , درک ارزش ها و قوانین برای هر فرد به صورتی مخصوص به خود وی در می آید و فرد تشخیص می دهد کـه قـوانین برای جامعه اهمیت دارد و ارزش هایی چون عدالت و آزادی از قوانین نیز مهم ترند.
مرحله 6 – پای بندی به اصول و وجدان فردی
 در این مرحله ، آخر ین و عالیترین مرحله رشد اخلاقی است ، فرد بر اساس تعاریفی که موازین اخلاقی دارد ، شخصاً اصولی را انتخاب کرده و در هر موقعیتی به انها پایبند است . فرد عمدتاً قانون را به نوعی بیان خاستگاه همگان می بیند . در این مرحله اگر قانون با اصول انتخاب شده فرد مغایرت داشته باشد ، وی از آن پیروی نخواهد کرد . بطور کلی قضاوت های اخلاقی در این سطح بر اساس اصول انتزاعی گسترده ای قرار دارد به اصولی که قابل قبول است چون فی نفسه درست است نه اینکه چون جامعه آن را درست می داند .

مرحله ششم که مرحله اصول اخلاقی جهانی نیز نامیده می شود و در آن هنجارهای اخلاقی جهانی, نظیر حقـوق بشـر , در ذهـن فرد شکل می گیرد و او استدلال های خود را برپایة این اصول و هنجارها قرار می دهد.
در مرحله 5 ، فرد با علاقه در نظم اجتماعی شرکت میکند و وارد قرارداد اجتماعی با دیگران می شود که بموجب آن توزیع عادلانه قدرت و حفظ حقوق و آزادی تک تک افراد تضمین می - شود . در این مرحله بر فرایند های دموکراتیک ، عدم تبعیض در کار برد قوانین اجتماعی و مخالفت با قوانین در صورتیکه با اصول برابری ، آزادی و عدالت مغایرت داشته باشد تأکید می شود .
مرحله ( 6 ) که بالاترین و ( آرمانی ترین ) مرحله رشد اخلاقی است شامل کار برد اصول مطلق و جهانی عدالت ، برابری و احترام به حقوق و زندگی انسانها ست . وقتی که مارتین لوترکینگ گفت که عدم اطاعت از قوانین تبعیض نژادی از لحاظ اخلاقی درست است . چون او از قانون دیگری پیروی می کند ، در حقیقت بحث اخلاقی پس عرفی را پیش می کشد . مشخصه این سطح عبارت است از جهش اساسی به سمت اصول اخلاقی انتزاعی که بطور همگانی قابل کار برد است و مقید به گروه اجتماعی خاصی نیست . کلبرگ تأکید داشت بر اینکه شرکت در نهادی دموکراتیک بلوغ اخلاقی بیشتری را به همراه خواهد داشت . غالب بزرگسالان در مرحله 3 یا 4 از سلسله مراتب کلبرگ هستند . هرچند که در اواخر دوران نوجوانی و در دوران دانشکده تعداد افراد بیشتری به این مرحله می رسند ولی درصد کمی از این جمعیت به این مرحله خواهند رسید .
نادرند افرادی که به مرحله ( 6 ) می رسند به همین دلیل این مرحله از سیستم نمره گذاری خارج شده است ( کلبرگ 1978 ) .ظاهراً این مرحله خاص افراد خارق العاده ای مثل گاندی ، مارتین لوتر کینگ و مادر ترزا و رهبران دینی است ! برای نمونه ، مارتین لوتر کینگ در یک مصاحبه تلویزیونی یک بار گفت که او به برادری جهانی و عشق دارد مصاحبه گر ظاهراً متعجب شد و پرسید ، ( آیا مقصود شما این است که به دوست داشتن آن نژادپرستانی که با شما بد رفتاری می کنند و می کوشند جنبش شما را متوقف کنند اعتقاد دارید ؟ ) پاسخ کینگ چیزی شبیه این بود . ( آری ، من گفتم اعتقاد دارم که این یک ازرش جهانی است . اگر من می گویم به عشق به همه بشریت معتقدم ، منظور من همه بشریت است ) . کینگ این نیاز درونی را حس می کرد که باید در رابطه با اصلی که بر گزیده است از نظر منطقی هماهنگ باشد .
به گونه ای مشابه ، امانوئل کانت ( 1788) فیلسوف آلمانی عمری را به جستجوی اصلی که بتواند کار برد جهانی و فراگیر داشته باشد گذرانید – اصلی که آنرا Categorical Imperative نامیده است .
 بدین معنی که ما باید همیشه با دیگران همچون هدف رفتا ر کنیم و هرگز آنها را وسیله قرار ندهیم . برای نمونه ما تنها برای پیشبرد موقعیت اجتماعی خود نباید وانمود کنیم که دوست کسی هستیم و پس چون به آنچه که خواستیم رسیدیم این دوستی را قطع کنیم . بر عکس ما باید با دیگران همچون هدف رفتار کنیم ، که به سهم خود مهم هستند و احساسات آنها را در نظر آوریم . خود کلبرگ معتقد است که همه اصول جهانی ، شامل مفهومی از عدالت است .
 عدالت به این معنی است که ما به راه حلی برسیم که هر کس آنرا مناسب بیابد و راه حل مناسب هنگامی بدست می آید که هر کس بی طرفانه خود را به جای دیگران فرض کند . ( کلبرگ ،والفن باین، 1975 ) . 

لازم به توضیح است که کولبرگ بر اساس مطالعاتی که انجام داده مرحلـة ششـم را بـه کلـی از نظریة خود حذف کرده است. او دریافته بود که اکثر قریب به اتفـاق نوجوانـان و جوانـان و مـردم کشورهای غربی فقط تا مرحلة دوم الی چهارم قضاوت اخلاقی رشد کردهاند و کسانی را نمیتوان یافت که به سطح سوم رشد اخلاقی، بهویژه به مرحلة ششم، رسیده باشند. این امر نشان مـی دهـد، همان گونه که اشاره شد، رشد اخلاقی مردمی که مورد مطالعـة کـولبرگ قـرار گرفتـه انـد ، از نظـر قضاوت اخلاقی حداکثر به تشخیص حقوق اساسی و قرارداد اجتماعی می رسند و اصـول اخلاقـی جهانی برای آنان معنایی ندارد.

به هر حال، کولبرگ معتقد است که این سـطوح و مراحـل در قضـاوت اخلاقـی بـه ترتیـب و به تدریج که سن فرد بالا می رود، در او شکل می گیرد. از تحقیقات او چنین برمی آیـد کـه اسـتدلال کودک در معماهای اخلاقی, قبل از 9 سالگی, در سطح اول (یعنی در سطح اخلاق پیش قـراردادی ) است. در اوائل نوجوانی این استدلال ها به طور کلی در سطح دوم است و گاهی میان مرحلـة دوم و چهارم در نوسان است. در نیمه دوم نوجوانی گروهی از نوجوانان بـه مرحلـة چهـارم مـی رسـند و روی هم رفته, فقط اقلیتی از افراد هستند کـه در دورة جـوانی و بزرگسـالی بـه سـطح اخـلاق فـوق قراردادی (آنهم صرفاً تا مرحلة پنجم) دست می یابند.

گرچه کولبرگ بر این باور است که دوستان و والدین فرد می توانند تفکر وی را در برخورد بـا مسائل اخلاقی بهبود بخشند، اما فرض اصلی او این است که نوع استدلال فرد در برخورد بـا یـک مسئلة اخلاقی, که ناشی از سطح رشد تفکر اوست, نقش اساسی در عملکرد وی ایفـا مـی کنـد . او معتقد است که قضاوت و رفتار اخلاقی کودکان و نوجوانان بهجای آنکه تـابع مقتضـیات زنـدگی اجتماعی و فرهنگی باشد ناشی از مرحلة رشد شناختی است کـه در آن قـرار دارنـد . همـین نکتـه است که بهنظر ما, مهمترین ضعف نظریة کولبرگ است. ضعف دیگر این تحقیقـات آن اسـت کـه رشد اخلاقی کودکان و نوجوانان صرفاً بر اساس قضاوت اخلاقـی و یـادگیری قـوانین و مناسـبات اجتماعی زندگی در محیطی که کولبرگ پژوهش کرده مورد توجه قرار گرفته و نه تنهـا بـه پایـه هـای فرهنگی جوامع دیگر بلکه به بنیانهای غیرشناختی و انگیزشی در اخلاق نیز توجهی نشده است.

 

 از نظر کلبرگ نوع استدلال کودکان و نوجوانان ، سطح رشد اخلاقی آنها را نشان می دهد . از نظر او استدلال آنها مهم بود نه رفتاری که از آن استدلال ناشی می شد . برای مثال امکان دارد دریک تنگنای اخلاقی چند نفر یک رفتار مشابه انجام دهند اما استدلال و قضاوتشان متفاوت باشد، ممکن است یک کودک و یک فرد بزرگسال در یک موضوع به یک صورت رفتار کنند اما با قضاوت های متفاوت.

  • ۰۰/۰۸/۱۳
  • محمد احمدی زاده

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی